آفتاب دم عصر خردادماه بساطش را در خیابان رودکی پهن کرده است. هنوز چند ساعتی تا افطار و شلوغی صفهای نانواییها زمان داریم. برادران الماسی، عرق روی پیشانی را با دستمال پاک میکنند...
1396/03/23
آفتاب دم عصر خردادماه بساطش را در خیابان رودکی پهن کرده است. هنوز چند ساعتی تا افطار و شلوغی صفهای نانواییها زمان داریم. برادران الماسی، عرق روی پیشانی را با دستمال پاک میکنند. این همسایههای قدیمی خیابان رودکی با چانه زدن خمیر نان، کرکره شیفت دوم کاسبی را بالا زدند. کاسبی که در آن به جای پول، صلوات رد و بدل میشود. نانوایی برادران «جمشید» و «علی الماسی» از مغازههای قدیمی است که تمام ایام سال بهویژه ماه مبارک رمضان همیشه تنور نان صلواتیشان برای اهالی گرم است. به گفته بسیاری از همسایههای قدیمی، این مغازه تبدیل به پاتوقی برای خیّران شده که از راههای دور و نزدیک نذری خود را به این مغازه میآورند.
ارث مادی و معنوی پدر
دریکی از روزهای گرم آخرین ماه بهاری راهی خیابان رودکی و مغازه نانوایی بربریفروشی برادران الماسی میشوم. علی آقابرادر بزرگتر 46 ساله است و از دوران کودکی کارش را با شاگردی در کنار پدر شروع کرده است. او با گریزی به روزهای شروع کارش سر صحبت را باز میکند: «اصالتاً اهل زنجانیم. پدر از سال 49 تقریباً زمانی که من به دنیا آمدم در همین مغازه شاگردی میکرد و بعدها هم مغازه را خرید. از وقتی که چشم باز کردم در همین دکان نانوایی کنار پدر بودم حتی مدرسهراهنماییام در خیابان کمیل مدرسه علامه طباطبایی بود و نزدیک اینجا. ازهمان موقع پدرم سنت توزیع نان صلواتی بین مشتریها در شبهای جمعه و ایام ماه مبارک رمضان را داشت. بعد از سربازی رفتن و ازدواج من، پدرم در سال 70 بازنشسته شد و من و برادرم جمشید، مدیریت نانوایی را برعهده گرفتیم و کار پدر را ادامه دادیم و نگذاشتیم این رسم از میان برود. با خودمان گفتیم این هم ارث مبارک و معنوی پدر برای ماست.»
هر روز نان صلواتی
مغازه این دوبرادر به گفته قدیمیهای محل این روزها به پاتوقی برای خیّران محلی تبدیل شده به نحوی که بسیاری از اهالی قدیمی با وجود کوچ از محله و حتی مهاجرت به خارج از کشور هم نذوراتشان برای خیرات نان را به این مغازه میفرستند. این را از پولهایی که در مدت مصاحبه به دخل سپرده میشود، متوجه میشویم. بعضی وقتها هم از کمک مالی دیگران خبری نیست و تمام هزینه را خودشان تأمین میکنند. علی آقا در ادامه توضیح میدهد: «سنگ بنای اول کار خیرات نان صلواتی را خودمان در مغازه گذاشتیم. اما خوشبختانه با حمایت خیّران محلی این کار خیر خداپسندانه همچنان ادامه پیدا کرد به نحوی که فقط با یک تلفن معمولاً روزهای پنجشنبه نان صلواتی برای اهالی آماده میکنیم ماه مبارک که هر روز حتماً دم افطار یک یا چند تنور نان صلواتی داریم.»
رسمی که هرگز فراموش نمیشود
به واسطه حضور چندین ساله این دو کاسب قدیمی در خیابان رودکی بسیاری ازخیران میدانند که اگر آنها خیرات کردن را فراموش کنند، این دوکاسب چیزی را از قلم نمیاندازند. جمشید خان برادر کوچکتر با اشاره به این موضوع میگوید: «ما تقریباً همه اهالی را میشناسیم و اززمان نذورات دائمی آنها با خبرهستیم. برای مثال پیش آمده خیّری به دلیل مشغلهکاری فراموش کرده روز پنجشنبه یا ماه مبارک نذری دارد. مابه عوض این خیّر، نان را میپزیم و دست مشتری میدهیم. بعد که متوجه شده نذرش ادا شده کلی خوشحال شده و پولش را حساب کرده است. بعضی حتی نذر نان ساده دارند ولی چون مردم دم افطار علاقهمند به خرید نان کنجدی هستند به همین دلیل کنجد نان را از خودمان حساب میکنیم. خلاصه هم در این خیر سهیم میشویم.»به عقیده این دو برادر نان از غذاهای اصلی و خوراک روزانه مردم است. به همین دلیل وقتی مشتری نان را با رضایت و دلخوش به سفره میبرد و دست آخر یک دعای خیر برای اموات و عاقبت به خیریمان میکند، برایمان کافی است.»
آردهای بیکیفیت
کمکم صحبتهای ما رو به پایان میرسد و علی آقا خمیرهای کنجدی نان بربری را داخل تنور ماشینی مغازه قرار میدهد. البته او درپایان صحبتهایش کمی نسبت به عدم کیفیت مناسب آرد نانها گلایه میکند: «کیفیت آرد بعضی کارخانهها زیاد مطلوب نیست. فقط چند تا کارخانه آرد با کیفیت دارند که این هم سهم همه نانوایی کل تهران نمیشود. بد نیست مسئولان نسبت به کیفیت کارخانههای آرد دقت و نظارت بیشتری داشته باشند. تا شاطر هم نان خوب و با کیفیت دست مشتری دهد. آرد خوب نباشد. نان خوب پخت نمیشود و دورریز زیاد میشود. سرمایه مملکتمان را دریابیم.»
نان بینوبت نداریم
دادن نان بینوبت به کاسبان یکی از رسوم معمول در برخی از نانواییهاست.کاری که باعث اعتراض مردم عادی ایستاده در صف میشود. علی آقا رعایت حق دیگران یکی از مهمترین نکتههای اخلاقی کارش است، میگوید: «سالهای زیادی در همسایگی مردم خوب رودکی زندگی میکنم. همه ما از کاسبان تا اهالی ما را میشناسند. مادرم از کودکی همیشه به من و برادرم توصیه میکرد تا حواسمان به حق مردم باشد و خدای نکرده مبادا ناخواسته باعث رنجش و پایمال شدن حقی نشویم. به همین دلیل زمانی که مردم در صف میایستند، سعی میکنیم بینوبت به دوست یا آشنایی که مراجعه میکند نان ندهیم. از او هم میخواهیم نوبت بگیرد. هرکسی برای خودش کار و دغدغه دارد که باید بخشی از آن را سر صف ایستادن نان صرف کند. به همین دلیل از کاسبان هم میخواهیم زمان خرید نان حتماً نوبت بگیرند.»به گفته این نانوای کهنه کار با این کار در طول زمان صف کاسبان و آشنایان میتوانند صف را ترک و به کارشان برسند. وقتی نوبتشان رسید، سهم نانشان را کنار میگذاریم اما بینوبت کاری را انجام نمیدهیم.
رضایت مشتری
به عقیده این دو برادر کاسب که معمولاً برای حلال بودن کارشان چند گرمی چانه نان را بیشتر میزنند، رضایت مشتری از کیفیت نان و خلق خوش کاسب بهترین دستمزد کسب رزق و روزی حلال است. علی آقا در ادامه با اشاره به این موضوع به توصیههای پدرو مادرش میگوید: «ببینیدهمه ما سر سفره پدر و مادر و ائمه اطهار(ع) بزرگ شدیم. برای مثال همین رسم پختن نان رایگان ما همه سختی، گرمای پای تنور و ایستادن با زبان روزه تحمل میکنیم و با روی خوش نان دست مشتری میدهیم. چون برکت کار و حلال بودن نان رضایت مشتری است. مشتریای داشتیم که دختر خردسالی بود و از ما نان میخرید و حالا همراه فرزندش میآید و کلی از خاطرات قدیم یاد و ما را عمو صدا میکند. خب همه اینها برکت کار است؛ مردمداری است. مشتری که این همه سال پای ثابت مغازه است. همیشه مادر و پدرم توصیه میکردند در زندگی و کاسبی سه اصل را برای کسب رزق و روزی حلال و رفتار با مردم رعایت کنم.»