متأسفانه این روزها اکثر افراد یا سرگرم تماشای برنامههای تلویزیونی هستند یا در حال کارکردن با تلفن همراه و گردش در شبکههای اجتماعی گوناگون...
1395/10/14
متأسفانه این روزها اکثر افراد یا سرگرم تماشای برنامههای تلویزیونی هستند یا در حال کارکردن با تلفن همراه و گردش در شبکههای اجتماعی گوناگون. اتفاقی که باعث کاهش سرانه مطالعه شهروندان شده است. اما در گوشه و کنار منطقه و در اقدامی جالب توجه یکی از مراکزی که مستقیما با اهالی در ارتباط است، سعی در ارتقای فرهنگی و افزایش میزان مطالعه آنها دارد. مرکزی که بیشتر مخاطبان آن، بیماران دیالیزی بوده و زمان زیادی از این افراد برای گذران طول درمان، تلف میشود. به همین دلیل سرپرستار این مرکز «رزیتا جعفرزاده» با همکاری کتابخانه پرتو اکثر بیماران مرکز دیالیز بهآفرین را به عضویت کتابخانه درآورده است تا ساعتهایی که آنها برای درمان به این مکان مراجعه میکنند با مطالعه کتاب سپری شود و بخشی از اهالی را با کتاب و کتابخوانی آشتی دهد. در ادامه به این مرکز سری زدهایم و با سرپرستار و بیماران آن گپوگفتی کوتاه داشته ایم.
دغدغه مهربانانه
سرپرستار بخش دیالیز درمانگاه است. از همان پرستارهایی که حتی برای لحظهای لبخند زدن را فراموش نمیکنند و امید در تک تک جملههایشان موج میزند. رزیتا جعفرزاده درباره ایده مطالعه بیماران در حین دیالیز میگوید: «در تیر ماه بود که تصمیم به انجام این کار گرفتیم. از آنجا که بیماران برای فرایند دیالیز باید مدت زمان طولانی را روی تخت دراز بکشند، فکر کردیم که این لحظات را به بهترین شکل ممکن بگذرانند. به همین خاطر پیشنهاد دادیم که آنها را به عضویت کتابخانه دربیاوریم. ابتدای کار باورشان نمیشد. حتی تعجب هم میکردند، اما به خوبی از این طرح استقبال کردند. ما هم مدارکشان را جمع کردیم و آنها را به عضویت کتابخانه پندار درآوردیم که در نزدیکی همین درمانگاه قرار دارد. این خیلی زیباست که تمام بیماران ما در این مرکز درمانی و حتی خانوادههایشان به عضویت کتابخانه دربیایند.»
4 ساعت با کتاب
دغدغه بیماران و لحظاتی را که با بیماری دست و پنجه نرم میکنند دارد. خانم جعفرزاده معتقد است شاید بیماری باعث شود فرد بیمار کمتر در عرصههای اجتماعی حضور پیدا کند و مثل افراد عادی نتواند زندگی خودش را ادامه بدهد، اما کتاب و علاقه به مطالعه میتواند همه اینها را جبران کند. او ادامه میدهد: «بیماری از نظر من میتواند یک موهبت باشد که با کمک آن بتوانیم لحظات بهتری را رقم بزنیم. شاید خیلی از بیماران ما به دلیل بیماریشان از شغلشان کنارهگیری کنند یا حضور فعالی در اجتماع نداشته باشند، اما آشتی با کتاب میتواند روحیه آنها را عوض کند. کتاب میتواند باعث و بانی حس خوب و امید در زندگی شود که با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. به همین خاطر ما هم لحظاتی را که بیماران روی تخت دراز کشیدهاند با این حس خوب پیوند زدهایم. بیماران ما عضو کتابخانه شدهاند و هر وقت که بخواهند قبل از ورود به درمانگاه، به کتابخانه نزدیک درمانگاه که تنها چند قدم با اینجا فاصله دارد، سر میزنند و کتاب مورد علاقهشان را به امانت میگیرند و به درمانگاه میآیند تا 4 ساعت را دل بسپارند به کتاب و داستان!»
گپوگفت درباره کتاب
جعفرزاده خودش هم به کتاب و مطالعه علاقهمند است. به همین خاطر است که هیچ چیز، مثل دیدن بیماران در حالی که روی تخت دراز کشیدهاند و خطهای کتابی را دنبال میکنند برایش لذتبخش نیست. او از تغییر و حال خوب بیمارانی میگوید که به جای گذراندن وقتشان در درمانگاه، مطالعه میکنند: «من شاهد تغییر حال بیماران درمانگاه بودهام. دیدهام که چطور بیقراری و اضطراب جای خود را به آرامش و خونسردی داده است. همان کسانی که دراز کشیدن روی تخت برایشان آزاردهنده بود، حالا کتاب مورد علاقهشان را ورق میزنند. ما حتی چراغهای مطالعه بالای تختها نصب کردهایم که اگر نیازمند نور بیشتری بودند از آنها استفاده کنند.» جعفرزاده با اشتیاقی وصف نشدنی از لحظاتی که بیماران روی تخت دراز کشیدهاند و درباره کتابهایی که خواندهاند بحث میکنند سخن میگوید: «کتابخوانهای ما فقط به خواندن کتاب بسنده نمیکنند. گاهی میبینیم که حتی درباره کتاب، نوع روایت، شخصیتها و... با یکدیگر بحث و گفتوگو میکنند. گاهی به قدری غرق در گفتوگو و لذت بحث درباره کتاب میشوند که زمان مثل باد برایشان میگذرد. حتی یکی از بیمارانمان در یک اقدام خلاقانه، بخشهایی از هر کتابی را که به مذاقش خوش میآید برای ما و بقیه بیماران یادداشت میکند تا ما هم در لذت خواندنش شریک باشیم. علاوه بر بیماران، خیلی از خانوادههایشان هم از عضوهای فعال و پیگیر کتابخانه شدهاند که همه اینها، خستگی کار روزانه را از تنمان درمی آورد.»
ایده عضویت کتابخانه
به گفته سرپرستار درمانگاه به دلیل حضور او و کتابهایی که همراه با خودش برای مطالعه میآورد، ایده عضویت همه بیماران در کتابخانه به ذهنشان رسید. 49 ساله است و مادر دو فرزند. وقتی سراغش میرویم رمانی در دست دارد. زهرا تاجیک میگوید: «من زیاد اهل موبایل و حضور در شبکههای مجازی نیستم. به همین خاطر، برای گذراندن ساعتهای طولانی در درمانگاه، تصمیم گرفتم همراه خودم کتاب بیاورم. راستش خواندن تمام کتابهای خانه را تمام کرده بودم. به همین خاطر وقتی پیشنهاد عضویت در کتابخانه را دادند، ذوقزده قبول کردم. وقتهایی هم که در خانه هستم، اگر فرصت داشته باشم گاهی کتاب میخوانم، گاهی هم سرم را با کارهای هنری مثل روباندوزی گرم میکنم.» او در ادامه میگوید: «دلم میخواهد به همه بگویم، اول از همه قدر سلامتی و تندرستیشان را بدانند که بهترین و ارزشمندترین نعمت است. بعد هم از کتاب خواندن غافل نشوند. با کتاب به خیلی چیزها میتوان رسید که گاهی با یک عمر تجربه و زندگی نمیتوان آنها را به دست آورد. با کتاب میشود به جای همه زندگی کرد!»
خداوند بهترینها را رقم میزند
57 ساله است و نخستین عضو کتابخانه. 4 ساعتی را که در درمانگاه میگذراند یا کتابی در دست دارد یا شطرنج بازی میکند. سرزنده است و لبخند از روی لبانش محو نمیشود. مهدی قرهباغی با علاقه خاصی از کتاب و برنامههای مطالعهاش حرف میزند: «اینجا حال همه ما با کتاب خوب است. من هم هر کتابی میخوانم، اما عاشق فلسفه هستم. با فلسفه میتوان به این نکته پی برد که اول و آخر هر چیزی خداست. با این نگرش است که میتوانم همیشه فکرهای منفی را از خودم دور کنم و بهترینها را برای خودم و نزدیکانم در نظر بگیرم.» گفتوگویمان که تمام میشود در آخر جمله قشنگی به زبان میآورد که ما را به فکر فرو میبرد: «من مشیت و خواست خدا را قبول کردهام و معتقدم خدا بهترینها را رقم میزند.»
در جست وجوی معنی
آرام روی تخت دراز کشیده است. کتابی را در دست گرفته و با حرکت چشمان جملههای آن را دنبال میکند. 34 ساله است و مشغول خواندن کتابی با عنوان «انسان در جست وجوی معنی». نزدیکتر که میرویم آرام کتابش را میبندد و با طمأنینه با ما گفتوگو میکند و از کتابهایی که خوانده حرف میزند. محمدخداوردی میگوید: «به کتاب خواندن در اینجا عادت کردهام. هم در اینجا کتاب میخوانم و هم برای خواندن در منزل امانت میگیرم. با مطالعه به خیلی چیزها رسیدهام که مدتها از آن غافل بودهام. علاوه بر این، آرامشی که با کتاب پیدا کردهام با هیچ چیزی جایگزین نمیشود. کتاب خواندن در اینجا، یعنی وقتی که روی تخت دراز کشیدهایم تا فرایند دیالیز ما انجام شود، بهترین و ارزشمندترین روشی است که متوجه گذر زمان نشویم.»