در خانهاش به ندرت چیزی برای دور ریختن وجود دارد. هرچه را که بتواند از نو میسازد؛ همانطور که از زبالههای بدبو، کودی حاصلخیز برای گیاهان تولید میکند. از لباس و قوطی، نخ، ربان و مهره و هرچه بلااستفاده باشد مصنوعاتی با ظاهر نو میسازد...
1395/10/19
در خانهاش به ندرت چیزی برای دور ریختن وجود دارد. هرچه را که بتواند از نو میسازد؛ همانطور که از زبالههای بدبو، کودی حاصلخیز برای گیاهان تولید میکند. از لباس و قوطی، نخ، ربان و مهره و هرچه بلااستفاده باشد مصنوعاتی با ظاهر نو میسازد. هم آموزش میدهد، هم میآفریند و هم چرخه محیطزیست را میگرداند و اشتغالزایی میکند. خیلی از کسانی را که رایگان آموزش داده است بهراحتی در خانه برای خود کسب وکاری راه انداختهاند. مریم بروجردی، از ساکنان خیابان اندیشه، الگوی خوبی برای حفظ محیطزیست و اشتغال زنان خانهدار است.
خانواده محیطزیستی
فعالیت در زمینه محیطزیست ریشه در خانوادهاش دارد. همان زمانی که مادر خانواده با عملکردش به آنها آموزش داد که هر چیزی دورریختنی نیست و لباس بچههای بزرگتر برای بچههای کوچکتر نگهداری میشد. حالا کاهش تولید، تفکیک و بازیافت اساس کار اوست و عملکرد و فعالیتهای زیستمحیطیاش سبب شده تا همسر و 3 فرزند و دامادش، فعال و دوستدار محیطزیست شوند. با توجه به اینکه کاهش تولید زباله تر، نقش مهمی در حفظ محیطزیست دارد و از طرف دیگر، این زبالهها میتواند تبدیل به کود و پول شود بیشتر در اینباره از او سؤال میکنیم.
تولید ورمیکمپوست
این فعال محیطزیستی را بهعنوان یک تولیدکننده ورمیکمپوست میشناسند. او میگوید: «از سال 80 تا حدی با ورمیکمپوست آشنا شده بودم اما وقتی مربی بهداشت بودم در یکی از اردوهای محیطزیستی از طریق فردی که بستری از ورمیکمپوست را آورده بود و توضیحاتی در مورد آن میداد اطلاعاتم بیشتر شد و همان زمان هم تولید کود ارگانیک ورمیکمپوست را در منزل شروع کردم.» هدفم اصلاً درآمدزایی نبود و دید اقتصادی نداشتم اما چند ماه بعد، کودهایی که تولید کردم را عرضه هم کردم. آموزش به دیگران نیز از همان سال 89 شروع شد. ابتدا نگاه دیگران و اطرافیانم این بود که کود یک ماده بد بوست اما تلاش کردم ثابت کنم که این کود هیچ بویی ندارد.» کیسهای که داخلش کرم و زبالههای تر است را پیش رویمان میگذارد تا نشان دهد هیچ بویی ندارد. با توجه به فعالیت و آموزشهایش در مدارس، بیش از هزاران نفر را تا امروز آموزش داده و با مهلقا ملاح، معروف به مادر محیطزیست نیز همکاری کرده است.
غفلت از کود پرسود
معتقد است که از ظرفیتهای منطقه میتوان برای حفظ محیطزیست و اشتغالزایی استفاده کرد. ادامه میدهد: «متأسفانه در حالی که روزانه صدها تن زباله در تهران تولید میشود ما کود را از خارج کشور وارد میکنیم و این در حالی است که خیلی از کشورهای دیگر که کود را عرضه میکنند زباله تر کشورهای دیگر را خریداری و تبدیل به ورمی کمپوست و سپس صادر میکنند! در واقع با کمی حمایت از تولید ورمی کمپوست و فروش آن سبب کارآفرینی خیلی از دانشجوها و حتی مردان و زنان و رونق اقتصادی میشویم. این کار کوچکی نیست. 40 سال است در دنیا بهعنوان یک صنعت پربازده و پردرآمد به شمار میرود. مدتی پیش خانمی با من تماس گرفت و گفت که قرار است در 15 نقطه از منطقه 7 با همکاری شهرداری تولید ورمی کمپوست راهاندازی شود. توضیحات را دادم و امیدوارم این کار به شکل حرفهای انجام شود.» او پیشنهاد میدهد: «در میادین میوه و ترهبار محله که فضای زیادی دارد میتوان محلی برای تولید درست کرد. از دورریز همان میوهها ورمی کمپوست تولید شود؛ بدون اینکه هیچ بو و ضرری داشته باشد.»
آموزش رایگان به هممحلهایها
در واقع تولید ورمی کمپوست، تولید بهترینها از دورریختنیهاست. فعالیت او در این زمینه به شکلهای مختلفی ادامه دارد. میگوید: «همانطور که مشاهده میکنید، در خانه خودم هم انواع دورریختنیها را به لوازم تزیینی و کاربردی تبدیل کردهام. حتی من بخشی از جهیزیه دخترم را از اقلامی که بلااستفاده به نظر میرسیدند درست کردم به قدری زیبا هستند که همیشه از آنها استفاده میکند.» او با همین پیشزمینه، تولید زیورآلات دستساز را هم آغاز کرده و با برخی از دکمههای لباس و مواردی که شاید قابل استفاده نباشد، زیورآلات درست میکند. حالا این کار را هم آموزش میدهد و خیلی از شاگردان او از این راه به درآمدزایی رسیدهاند. او رایگان آموزش میدهد: «هر کدام از هممحلهایها بخواهند تولید ورمی کمپوست یا تولید زیورآلات، را یاد بگیرند همه را در یک جلسه آموزش میدهم؛ حتی اگر یک نفر باشد.»
حامیان محیطزیست
تمام کاسبان محل زندگیاش میدانند که او برای خرید هرگز از نایلکس استفاده نمیکند. دختر بزرگش بهعنوان حامی یوزپلنگ در سطح کشور و خارج از کشور فعالیت دارد و آموزش میدهد. دختر دیگرش نیز به همین شکل به بحث تفکیک زباله علاقهمند است. پسرش کوهنوردی میکند و تمام زبالههای خود را از کوه برمیگرداند تا یا غذای کرمها و تولید ورمی کمپوست شود یا آن را تفکیک کند. همسر بروجردی نیز همین رویه را در محیط کار دارد. وقتی هم که مسافرت میروند تمام زبالههای خشک خود را بر میگردانند تا به بازیافت تحویل دهند. در مجتمع مسکونی خیابان اندیشه سکونت دارند و حساسیت او سبب شده تا تفکیک زباله در این مجتمع مسکونی نهادینه شود. با پیگیریهای او، شهرداری سلطلهای بزرگ تفکیک زباله را در پارکینگ این مجتمع مستقر کرده است. کافی است یک روز مأمور جمعآوری مراجعه نکند تا خانم بروجردی با تلفن همراهش تماس بگیرد و پیگیر ماجرا شود. معتقد است نباید زبالهها در پارکینگ بماند تا همسایهای گلایه کند و دلسرد شود. طی هفته فقط یککیلو زباله تر تولید میکنند که بخشی از آن به ورمی کمپوست تبدیل میشود.»